انا عبدک الضعیف الذلیل الحقیر المسکین المستکین ... سلام؛ *مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک *** چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم* ای خوش آن روز که پرواز کنم تا در دوست*** به هوای سر کویش پرو بالی بزنم* ...اطلاعات بیشتر درباره من: http://www.cloob.com/browse.php?id=661689
بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 6
کل بازدید : 1248937
کل یادداشتها ها : 136
1- باید خود را قوی سازیم و مربی شویم...
2- مربی کسی است که که مقدمات تصمیم را فراهم می کند و زمینه را می چیند تا طرف، خود تصمیم بگیرد و بیابد...
گویند پادشاهی بازی داشت و به آن سخت علاقمند بود و گفته بود اگر کسی خبر مرگش را به من بدهد خود به مرگش می رسد...
از قضا باز افتاد و مرد و همه از ترس سر به گریبان که چه کنیم و چه بگوییم که این مرگ، مرگی برای ما سبز نکند . رندی از اطرافیان عهده دار شد که در برابر جایزه ای هنگفت این کار را به عهده بگیرد و خبر مرگ را به شاه برساند.
یک روز گفت و گو از بازهای شکاری به میان آورد و شاه از باز خود گفت. رند زمزمه کرد؛ اما غذا نمی خورد. شاه پرسید چرا؟ واو ادامه داد که آب هم نمی خورد. شاه برپا نشست که آخر چرا؟ و او به آرامی گفت حتی پرواز هم نمی کند. شاه گفت لابد مرده است. رند با شتاب گفت: قربان من نگفتم خودتان فرمودید...
مربی کسی است که چیزی نمی گویداما چیزهایی میگوید که چنین برداشتی را آسان می کند و هدف را بدست می دهد و هدف را بدست می دهد و آنگاه این هدف را با هدف های دیگر مقایسه می کند تا طرف خود رجحاان آن را بیابد و آگاهانه انتخاب کند و به سویش بشتابد.
مقدمه کتاب استاد و درس صرف و نحو (ع.ص) ص21